جدول جو
جدول جو

معنی چروک افتادن - جستجوی لغت در جدول جو

چروک افتادن
(شُ دَ)
چروک شدن. در تداول عامه، چین افتادن پوست بدن یا جامه و غیره. در تداول عوام، چین و چروک شدن دست و صورت یا لباس و جز آن. رجوع به چروک و چروک شدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ قَرْ رُ کَ دَ)
تخم شپش به موی افتادن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ تَ)
هو افتادن. مشهور شدن. (یادداشت بخط مؤلف). شایع شدن. نشر شدن خبری بی اساس. بر سر زبانها افتادن
لغت نامه دهخدا
(تَ مَنْ نا پُ تَ)
در تداول عامه، امری مخفی یا سرّی نهانی آشکار شدن. پرده از عیب یا نقصی مکتوم به یک سو شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از چو افتادن
تصویر چو افتادن
مشهور شدن، شایع شدن، نشر شدن خبری بی اساس
فرهنگ لغت هوشیار
شایع شدن، دهن به دهن گشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد